غروب خسته

بیا و چاره ای بر این شکستن دوباره کن 

غروب خلوت مرا پر از شب و ستاره کن 

 

کنون که دورم از طلوع به حال من نظاره کن 

عزیز سالیان من! غروب را تو چاره کن  

نظرات 4 + ارسال نظر
سوسو سه‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:23 ب.ظ http://susu59.blogfa.com

سلام دوست من ...
هنوز لاغری ؟؟؟
اما هنوز شعرات قشنگن ...
ممنون از شعر قشنگی که برام نوشتی ... امیدوارم دلت زود زود تنگ شه ...

سایه یا همون مریم چهارشنبه 25 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 10:12 ق.ظ

سلام بر شاعر لاغر مردنی عزیزم خوبی دلم برات خیلی خیلی تنگ شده بود دوست قدیمی من

بلاخره اومدی ...خوش اومدی شعرت مثله همیشه خوشکلو لاغره خیلی قشنگه واسه غرو ب که چاره ایی نیست ...چه کنیم

در میان دستهایت


آنچنان شکفته ام


که از یاد برده ام زمستانی در پیش است


در میان چشمهایت


آنچنان سبز شده ام


که فراموش کرده ام پاییز در راهست


هراسی نیست حتی اگر نباشی


که با منی تا همیشه


از غمهایم بزرگترین لبخند دنیا را می سازم


هدیه به لبهایت


آه٬ ای پرنده زیبای بهشتیم


تنها گاهی در آسمانم پرواز کن


تا رسم پرواز فراموشم نشود


و زمانی که حجم دلتنگی هایم


در پهنای آسمان نگنجید


به خوابم بیا


و داستانی بخوان


و آهسته برو٬ بی وداع


تا بهانه ای برای گریه نباشد ... !


این روزها در سکوتم


تنها یک فریاد باقیست


کاش میدانستی


ترا چگونه دوست میدارم


نازنینم!

سایه یا همون مریم چهارشنبه 25 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 10:14 ق.ظ http://madim.blogfa.com/

عالییییییییییییییییییییییییییییییییییی
نفس کشیدن سخته ، تو رو ندیدن سخته
تو پیچ و تاب عاشقی ، به تو رسیدن سخته

نفس کشیدن سخته ، تو رو ندیدن سخته
تو پیچ و تاب عاشقی ، به تو رسیدن سخته

منو به غمام سپردی ، همه آرزومو بردی
همه جا اسمتو بردم ، یه بار اسممو نبردی
واسه ی شب زمستون ، همه هیزمو سوزوندی
واسه ی پنجره ی کور ، توی خونمون نموندی

نفس کشیدن سخته ، تو رو ندیدن سخته
تو پیچ و تاب عاشقی ، به تو رسیدن سخته
نفس کشیدن سخته ، تو رو ندیدن سخته
تو پیچ و تاب عاشقی ، به تو رسیدن سخته

منو به غمام سپردی ، همه آرزومو بردی
همه جا اسمتو بردم ، یه بار اسممو نبردی
واسه ی شب زمستون ، همه هیزمو سوزوندی
واسه ی پنجره ی کور ، توی خونمون نموندی

نفس کشیدن سخته ، تو رو ندیدن سخته
تو پیچ و تاب عاشقی ، به تو رسیدن سخته
نفس کشیدن سخته ، تو رو ندیدن سخته
تو پیچ و تاب عاشقی ، به تو رسیدن سخته

منو به غمام سپردی ، همه آرزومو بردی
همه جا اسمتو بردم ، یه بار اسممو نبردی
واسه ی شب زمستون ، همه هیزمو سوزوندی
واسه ی پنجره ی کور ، توی خونمون نموندی

نفس کشیدن سخته ، تو رو ندیدن سخته
تو پیچ و تاب عاشقی ، به تو رسیدن سخته
نفس کشیدن سخته ، تو رو ندیدن سخته
تو پیچ و تاب عاشقی ، به تو رسیدن سخته

یه وقت بده به چشمات ، نگاه کنه به چشمم
شاید که برق نگات ، بشکنه این طلسمم
یه وقت بده به چشمات ، نگاه کنه به چشمم
شاید که برق نگات ، بشکنه این طلسمم

نفس کشیدن سخته ، تو رو ندیدن سخته
تو پیچ و تاب عاشقی ، به تو رسیدن سخته
نفس کشیدن سخته ، تو رو ندیدن سخته
تو پیچ و تاب عاشقی ، به تو رسیدن سخته

وفا جمعه 27 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 08:52 ب.ظ

تو ای نوید .ای امید دوباره ی من
تویی به شب تار تک ستاره ی من
تو دوری زعشقت عشق زتو بی نصیب
کاش میشد رخت شود نظاره ی من
حال برخیز وغزل تازه ای پرداز
که شعرتو باشد فقط چاره ی من



برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد